برچسب ها :مقاله موانع و عوامل جذب سرمايه گذاري خارجي , دانلود مقاله موانع جذب سرمايه گذاري خارجي , جريان سرمايه گذاري خارجي در كشورهاي توسعه نيافته,تحقيق اختلافات نظر اهل سنت و شيعه , دانلود تحقيق اختلاف نظر شيعيان و سني ها, تحقيق اختلافات مذهب تشيع و تسنن , اختلافات شيعه و سني , مقاله اختلافات اهل سنت و شيعه, مقاله آداب و آيين هاي ديني و ملي زرتشتيان , دانلود تحقيق آداب و رسوم زرتشتي ها,تحقيق باورهاي فطري از نظر فلاسفه و متكلمين اسلامي , باورهاي فطري از ديدگاه فلاسفه و متكلمين اسلامي, مقاله آداب سخن گفتن از نظر قرآن و روايات (آفات زبان) , دانلود مقاله آداب سخن از نظر اسلام,تحقيق فلسفه احكام و اعمال حج از منظر آيات و روايات , دانلود مقاله فلسفه و آداب حج از ديدگاه قرآن و سنت , تحقيق آداب حج از ديدگاه قرآن و روايات , كعبه مركز جهاني عبادت, مقاله بررسي انقلاب اسلامي , اهميت انگيزه ديني در برپائي انقلاب اسلامي , انگيزه ديني موتور محركه انقلاب اسلامي , عامل نيرومند انقلاب مشروطيت , ريشه هاي سياسي انقلاب اسلامي , ريشه اقتصادي انقلاب اسلامي , ماهيت انقلاب , اهميت انقلاب اسلامي , گفتار شهيد مطهري درباره انقلاب اسلامي, مقاله اخلاق و معاشرت در خانواده , دانلود مقاله اخلاق در خانواده, تحقيق رفتار پيامبر با كودكان , رفتار پيامبر با كودكان, مقاله سازگاري دين و حقوق بشر , دانلود مقاله اسلام و حقوق بشر,مقاله دادگاه جديد اروپايي حقوق بشر (دخالت اتازوني در نيكاراگوئه) , دادگاه جديد اروپائي حقوق بشر,ترجمه طلايي استفاده از تكنيك هاي داده كاوي براي تجزيه و تحليل حوادث ترافيك , ترجمه طلايي استفاده از تكنيك هاي داده كاوي براي تجزيه و تحليل حوادث ترافيك,ترجمه مقاله افزايش شكستكي رشته ي دوتايي DNA، مسئول حساسيت جهش pso3-1 درSaccharomyces cerevisiae به پراكسيد هيدروژن مي شود , ترجمه مقاله افزايش شكستكي رشته ي دوتايي DNA، مسئول حساسيت جهش pso31 درSaccharomyces cerevisiae به پراكسيد هيدروژن مي شود,مقاله اسلام و حقوق بشر و منازعات درون تمدني غرب و نشانه شناختي آن در جوامع اسلامي , دانلود مقاله حقوق بشر و اسلام , منازعات درون تمدني غرب و نشانه شناختي آن در جوامع اسلامي,تحقيق ريواس ، گياهشناسي ، پرورش و برداشت آن , دانلود تحقيق ريواس , برداشت ريواس , اقليم و مناطق پرورش ريواس,تحقيق تثبيت خاك بستر سازه هاي سد انحرافي نكارود , پايان نامه تثبيت خاك بستر سازه هاي سد انحرافي نكارود,ترجمه مقاله تحقيقات در استراتژي سيستم كنترل تعليق فعال براساس مدل با پارامتر هاي سيستم هيدروليك , ترجمه مقاله تحقيقات در استراتژي سيستم كنترل تعليق فعال براساس مدل با پارامتر هاي سيستم هيدروليك تعليق فعال مدل سيستم هيدروليك معادله واحد كنترلLQg شبيه سازي,مقاله ي درباره بيماري هاي واگيردار , مقاله ي درباره بيماري هاي واگيردار, مقاله خلاصه اي از برنامه ريزي استراتژيك و مدل برايسون , مقاله خلاصه اي از برنامه ريزي استراتژيك و مدل برايسون, مقاله اموزش مديريت , مقاله اموزش مديريت
مباني نظري و پيشينه پژوهش خواب و اختلال خواب
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني نظري و پيشينه پژوهش خواب و اختلال خواب
در 34 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتهايي از متن مباني نظري و پيشينه
خواب
بهداشت رواني انسان بيش از هر چيز در گرو نحوه ي تامين نيازهاي اوست و خواب به عنوان يكي از حياتي ترين نيازهاي جسمي ، ذهني و عاطفي انسان از ابعاد و ديدگاه هاي مختلف از اهميت ويژه اي برخوردار است. خواب راحت از نشانه هاي سلامت و آسايش روان است خواب آرام موهبتي است بس ارزشمند . آسوده خوابيدن يا چگونه انديشيدن ،نگرش ها و بازخوردهاي انسان نسبت به هستي و پديده هاي مختلف آن شرايط عاطفي ، هيجاني ، سيستم عصبي ، سلامت جسماني و ويژگي هاي شخصيتي فرد رابطه مستقيم دارد. ما حدود يك سوم حيات خود را در خواب به سر مي بريم (نريماني، 1378) در دنياي امروز تعداد كساني كه به علت هاي مختلف نميتوانند خواب شبانه ي راحتي داشته باشد بسيار زياد است. عده اي به علت شيفت كاري بعضي به خاطر تفكر به درگيري ها و مسائل روزمره و با درگيري با بيماري هايي چون افسردگي و نيز به خاطر عادات نامناسب زندگي با اعتقادات غلط در مورد خواب.
مراحل خواب
جدول2-3 مراحل خواب بر اساس ملاك هاي الكتروفيزيولوژيك را نشان مي دهد.
...
2-1-4-4اختلالات خواب
متن بازبيني شده چهارمين ويرايش كتابچه تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM-IV-TR) اختلالات خواب را به دو دسته كژ خوابي ها[1]و بدخوابي ها[2] تقسيم كرده است. كژ خوابي هاي اختلالات كميت يا زمان بندي خواب هستند و شامل بيخوابي و پرخوابي هستند. بيخوابي آشفتگي ادراك شده در كيفيت يا كميت خواب است كه بسته به اختلال اختصاصي مربوطه ممكن است با اختلال در شاخص هاي عيني خواب همراه باشند. انواع بيخوابي ها عبارتند از بيخوابي اوليه و آشفتگي هاي ريتم شبانه روزي خواب، پرخوابي ها اختلالاتي هستند كه مشخصه باليني آنها خواب مفرط است. بدخوابي ها رفتارهاي غير طبيعي در حين خواب يا در گذار بين خواب و بيداري هستند. اين اختلالات اغلب بازتاب ظهور فرآيندهاي طبيعي خواب در زمان هاي نامناسب هستند(رضايي،1385).
2-1-4-5 بي خوابي [3]
بي خوابي عبارت است از اشكال در شروع يا دوام خواب. بي خوابي شايع ترين نوع شكايت خواب بوده ممكن است مداوم يا گذرا باشد. مطالعات زمينه يابي ميزان شيوع اين اختلال را در افراد بزرگسال 30تا 45 درصد نشان داده اند( .Jongh et al.,2011).
بي خوابي كوتاه مدت معمولاً همراه با اضطراب است و يا عارضه اي از يك تجربه اضطراب انگيز يا انتظار يك تجربه اضطراب انگيز (مثل امتحان يا مصاحبه شغلي ) است. در برخي افراد اين نوع بي خوابي گذرا ممكن است با واكنش سوگ، فقدان عزيزي يا تقريباً هر تغيير يا استرس زندگي مربوط باشد. عارضه احتمالاً جدي نيست ، هر چند گاهي دوره روان پريشي يا افسردگي شديد با بي خوابي حاد شروع مي شود. اين حالت معمولاً نيازي به درمان اختصاصي ندارد و در مواردي كه استفاده از داروهاي خواب آور جايز باشد هم پزشك و هم بيمار بايد بدانند كه درمان دارويي كوتاه مدت خواهد بود و برخي علائم از جمله عود كوتاه مدت بي خوابي پس از قطع مصرف دارو ديده خواهد شد((رفيعي،1385)
بي خوابي مداوم، گروه نسبتاً شايع تري از اختلالات را تشكيل مي دهد كه در آنها مشكل عمده به خواب رفتن است و نه دوام خواب. اين نوع بيخوابي شامل دو مساله است كه گاهي قابل تفكيك اما غالباً به هم پيوسته است : 1-اضطراب و تنش جسماني شده 2-پاسخ تداعي شرطي . بيماران اغلب بجز بي خوابي شكايت واضح ديگري ندارند. آنها ممكن است خود اضطراب را احساس نكند اما آن را از طريق فيزيولوژيك تخليه نمايند. ممكن است شكايت عمده آنها از احساسات ترس آلود و افكار تكرار شونده اي باشد كه مانع از به خواب رفتن آنها مي شود. گاهي ولي نه هميشه بيمار اظهار مي دارد بي خوابيش در هنگام تعطيلات برطرف ميشود و هنگام استرس در سركار يا خانه تشديد پيدا مي كند(رضايي،1385). ...
...
[1] dyssomnias
[2] parasomnias
[3] insomnia
...
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه خواب و اختلال خواب , مباني نظري و پيشينه خواب و اختلال خواب
مباني نظري و پيشينه سازگاري اجتماعي و تحصيلي (فصل دو)
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني نظري و پيشينه سازگاري اجتماعي و تحصيلي (فصل دو پژوهش)
در 51 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
سازگاري
در لغت نامه دهخدا، سازگاري؛ موافقّت در كار، حسن سلوك و در مقابل ناسازگاري؛ بدسلوكي، بدرفتاري و سازگاري نكردن معني شده است. وقتي ميگوييم فردي سازگار است كه پاسخ هايي كه او را به تعامل با محيطش قادر ميكند،آموخته باشد و به طريقي قابل قبول با اعضاي جامعه خود رفتار كند تا نيازهايي در او ارضا شود. روان شناسان همچنين سازگاري فرد را در برابر محيط مورد توجّه قرار دادهاند و خصوصيّاتي از شخصيت را بهنجار[1] مي دانند كه موجب سازگاري فرد با محيط خود ميگردد، يعني با ديگران در صلح وصفا زندگي كند و جايگاهي در جامعه براي خود به دست آورد.بعضي ديگر از روان شناسان معتقدند كه اگر لغت سازگاري در معناي همنوايي با اعمال و انديشههاي ديگران اعمال شود، ديگر نمي توان توصيفي از شخصيّت سالم به عمل آورد،آنها بيشتر بر ويژگي هاي مثبتي مانند فرديت،آفرينندگي و شكوفايي استعدادهاي بالقوه تأكيد دارند.سازگاري را ميتوان، ثبات عاطفي و جسارت در روابط اجتماعي ونيز علاقه به تحصيل در فرد دانست كه به صورت عاطفي، اجتماعي و آموزشي ديده ميشود.به هرحال سازگاري يعني تطبيق يا وفق دادن شخص نسبت به محيط، مثلاً وقتي ميگوييم يك فرد نسبت به محيط سازگار است،يعني در گروهي كه به آن متعلق است سازگارشده است. ورشل و گوتالز[2] (1989)ضمن اعتقاد به پيچيده و سخت بودن ارائه تعريفي مورد توافق ازسازگاري درجايي، به طور كلي چنين مي نويسند:سازگاري عبارت است از وظيفه روزمره ما دركنارآمدن با خود، محيط خويش و كساني كه با آنان در ارتباط هستيم. در ادامه اين فرايند را مشتمل ميدانند بر:
1) يادگيري و درك كردن پيرامون خود و محيط اجتماعي و مادي خويش.
2)به كارگيري اطلاعات براي تنظيم اهداف واقعي.
3)استفاده از توانايي هايي جهت كنترل محيط و سرنوشت خود، تا آنجايي كه بتوانيم به اهدافمان نايل آئييم.
4)حساسيت داشتن نسبت به نيازها و دغدغه هاي سايرين، به گونه ايي كه نقش مثبتي در زندگي داشته باشيم.
مفهوم سازگاري از زيست شناسي به حيطه روان شناسي وارد شده است.اين مفهوم از اصطلاح زيست شناختي سازش، الگوگيري شده است.سازش به مجموعه كوشش هايي اطلاق مي شود كه يك نوع خاص از موجودات زنده، براي سازگار شدن يا ايجاد تغيير در محيط خود اعمال كنند. اما، انطباق يا سازگاري فرايند پويا است كه در طي اين فرايند ارگانيزم سعي ميكند تا بين آنچه كه انجام ميدهد يا ميخواهد انجام دهد و همچنين با آنچه كه محيط و جامعه طلب ميكند، توازن برقرار كند(ويتن، 2003).در معنا و تعبير ديگر، سازگاري فرايندي است كه در طي آن رفتارها، افكار و احساسهاي خودمان و ديگران را ميفهميم وآن ها را تغيير ميدهيم و در پرتوآن به حدي از تحول ميرسيم كه بروز راهبردهاي مواجهاي لازم ومفيد براي مقابله با نيازها و چالشهاي روزانه امكانپذير ميگردد. اكثررفتارها، افكارو احساسهاي ما ميتوان به محوري متشكل از جنبههاي شخصيتي، اجتماعي و زيست شناختي مربوط دانست.يعني بخشي از آن به ويژگيهاي شخصيّتي يا ديگرخصوصيات روان شناختي، بخش ديگربه نيروها و فشارهاي اجتماعي و بخش سوم، به بنيادهاي زيست شناختي اختصاص دارد و تعيين كننده اساسي رفتارها، افكار و احساسات در يك موقعيت خاص، يكي از سه عامل مذكور خواهد بود؛ اگرچه ممكن است در بعضي موقعيّتها يا موارد نيز دو عامل همراه هم يا هر سه عامل به طور مشترك در تعامل با هم ديگر، رفتارها، افكار و احساسات را به وجود بياورند و سازگاري فرد را تأمين كنند (آلن،1990).
سرعت زياد در تغييرات جامعه و بروزتحولات تكنولوژيك، نيازها و خواستهاي جديد را به و جود مي آورد؛ نيازهاي ايجاد شده، مجموعه اي از فشارهاي رواني را بر فرد تحميل مي كند و سازگاري او را بر هم مي زند. با وجود اين، سازگاري ايجاد شده در يك موقعيّت، به معني سازگاري در موقعيتهاي ديگر نيست.به عبارت ديگرسازگاري موجود زنده دائم در حال تغيير است. ...
[1] normal
[2] Worchel and Goethals
...
2-4- سازگاري اجتماعي
در زندگي بسياري از افراد بخصوص افرادي كه در محيط هاي متنوّع، متراكم و صنعتي زندگي مي كنند، سازگاري اجتماعي بسيار مهّم تر ازپاسخ به خواستها و نيازهاي فيزيولوژيكي و جسمي است. انسان به همان اندازه كه موجودي زيستشناختي است، موجودي اجتماعي نيز هست.در تعامل اجتماعي بين فرد و مردم و بين گروه هايي از مردم، لازم است تا بعضي از نيازهاي اوليه برآورده شوند.از سوي ديگر اغلب مردم، در رقابت با يكديگر كار مي كنند و در بسياري از موارد فقط به منظورجلب رضايت افراد ديگر فعاليّت ميكنند.يك تفاوت عمده و اساسي در سازگاري فيزيولوژيكي و سازگاري با نيازهاي اجتماعي مشهود است، وقتي كه نياز جسماني برآورده نشودحيات انسان دچار مشكل ميشود، امّا زماني كه انسان در نائل شدن به سازگاري اجتماعي شكست مي خورد؛ حيات او ادامه مي يابد و كماكان به سعي خود ادامه ميدهد حتي اگر تلاشهاي او بيتأثير باشند يا ازكوششهاي خود ناراضي باشد. بنابراين سازگاري نامناسب يا ناقص، نوعي چالش و تداوم فعاليتها را در مسائل اجتماعي نشان مي دهد (شيفروشوبن [1]، 1956).
سازگاري و در رأس آن سازگاري اجتماعي يك مفهوم نسبي است و تحت تأثير فرهنگها و اعتقادات از جامعه اي به جامعه ديگر فرق مي كند. از طرفي رفتار آدمي تحت تأثير عوامل مختلفي از جمله خانواده، دانشگاه، گروه همسالان و ساير عوامل اجتماعي قرار دارد و شخصيّت انسان در صورتي به كمال ميرسد كه بين او ومحيط پيرامونش تعادل و تعامل مناسبي صورت پذيرد.فشارهاي اجتماعي به وضوح تأثير فراواني بر رفتار فرد دارد. از طرف ديگر انسان موجودي انعطافپذير است. او نه تنها با محيط سازگار ميشود، بلكه محيط را برطبق خواستههاي خود دگرگون ميكند.بنابراين سازگاري و هماهنگ شدن با خود و محيط پيرامون خود براي هر موجود زندهاي حياتي است، تلاش روزمره آدميان جملگي بر حول سازگاري دور ميزند. هر انسان هوشيارانه يا ناهوشيارانه مي كوشد، نيازهاي متنوّع و گاه متعارض خود را در محيطي كه در آن زندگي ميكند، برآورده سازد. در شكلگيري سازگاري اجتماعي عواملي چون شيوههاي تربيتي، عوامل آموزشگاهي، رفتار والدين، ارزشها و اعتقادات حاكم، گروه همسالان، خانواده مؤثّر است.سازگاري به لحاظ روانشناسي؛ يعني تطبيق با محيط به منظور رفع نيازهاي فردي است.پورمقّدس(1367)، جريان سازگاري فرد را اينگونه بيان ميكند، هركس احتياجات رواني دارد كه بايد برطرف نموده تا تعادل رواني برقرار سازد. از سازگاري اجتماعي تعاريف زيادي شده است.اسلبي و گورا[2] (1988؛به نقل از عابديني،1381) سازگاري اجتماعي را مترادف با مهارت اجتماعي ميدانند.از نظرآنها مهارت اجتماعي عبارت است از توانايي ايجاد ارتباط متقابل با ديگران در زمينه خاص اجتماعي، به طرق خاص كه در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند است.در حالي كه اسلاموسكي و داون[3] (1996)،سازگاري و مهارت اجتماعي را فرايندي ميدانند كه افراد را قادر ميسازد تا ديگران را درك و پيش بيني كنند، رفتار خود را كنترل كنند و تعاملات اجتماعي خود را تنطيم نمايند.اجتماعي شدن يك فرايند دوجانبه ارتباطي ميان فرد و جامعه است و در طول حيات انسان اين فرايند در مقوله يادگيري و ياد دادن ادامه مييابد و سازگاري اجتماعي در قالب اين فرايندها صورت ميگيرد.به طور كلي موجود زنده براي ادامه حيات مفيد خود به سازگاري با محيط پيرامون خويش نيازمند است.سازمان رواني وعملكردهاي جسماني ما به گونهاي طرحريزي شدهاند كه قادر باشند اين انطباق و سازگاري را در سايه تفكّري صحيح براي ما به ارمغان بياورند. ...
...
[1] Shaffer&Shoben
[2] Slubby&Guara
[3] Slomowski & Dunn
...
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه سازگاري اجتماعي و تحصيلي (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه سازگاري اجتماعي و تحصيلي (فصل دو)
مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو)
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو)
در 72 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
مباني هيجان
سال ها پژوهش ، به وضوح بر نقش مهم هيجان ها در بسياري از جنبه هاي زندگي روزانه و هم چنين تأثير آنها در سازگاري با فشار ها و بحران هاي زندگي صحه گذاشته است. اساساً، هيجانها واكنش هاي زيست شناختي هستند كه زماني برانگيخته مي شوند كه فرد موقعيت را حاوي چالشها يا فرصت هاي مهم ارزيابي مي كند و پاسخدهي وي را در برابر رويداد هاي محيطي عمده منسجم ميسازد (گراس و مونياس[1]، 1995). از ديدگاه تكاملي هيجانات ميراثي است كه از انسان هاي نخستين براي ما باقي مانده است و بدين خاطر هم چنان در گونه ي بشر باقي مي ماند كه داراي كاركرد است . هيجانات به ما كمك مي كنند تا بتوانيم با مشكلات و فرصت هايي كه در زندگي با آن روبه رو مي شويم سازگارانه پاسخ دهيم (لوينسون[2]،1994؛ به نقل از حسين چاري، 1389) . ديدگاه هاي كاركردي اخير تاكيد دارند كه هيجانات نقش مهمي را در آماده سازي فرد براي ارائه واكنش هاي رفتاري، حركتي و فيزيولوژيكي، در تسهيل كردن فرايند تصميم گيري در برابر مسائل و مشكلات زندگي، در ارتقا دادن توان حافظه براي ثبت رويداد هاي مهم و در تسهيل روابط بين فردي ايفا مي كنند . ولي متأسفانه در مورد طبيعت هيجان اتفاق نظر وجود ندارد (گراس، 2008؛ به نقل از اعظمي، 1392). به طور كلي هيجانات هم مي توانند در زندگي به ما كمك كنند و هم ميتوانند به ما آسيب برسانند . زماني يك هيجان مشكل آفرين و آسيب زا مي شود كه به سبكي غلط ابراز شود، در بافتي نا متناسب رخ دهد، خيلي شديد باشد و زياد به طول بيانجامد (ورنر[3] و گراس، 2010).
2-2-1-2- تعاريف هيجان و نظريات مرتبط با آن
ارائه تعريفي از هيجانات تا حد زيادي سخت است، زيرا مي توان هيجان را به دامنه وسيعي از پاسخ ها اطلاق كرد. براي مثال ناراحت شدن از دست استاد، كلافگي ناشي از ترافيك، لذت بردن از قدم زدن در پارك، ترس از يك نمره بد، احساس گناه بخاطر عمل نكردن به گفته هاي والدين و ... را مي توان به عنوان هيجان در نظر گرفت . اين هيجانات در چند بعد قابل بررسي هستند. شديد يا ملايمند، مثبت يا منفي اند، عام يا خاص اند، كوتاه مدت يا بلند مدت اند، اوليه اند يا ثانويه (يعني هيجاني كه در واكنش به يك پاسخ هيجاني ايجاد مي شود) (گراس و تامپسون، 2007 ).
افلاطون معتقد بود كه هيجانها همانند دارويي هستند كه عقلانيت را مختل مي سازند . اين عدم اطمينان در دوره رواقيون نيز مطرح بود كه هيجانها بيماري روح است ادامه يافت. مطالعه نوين هيجان ها با داروين[4] شروع شد كه در كارش اين روش فكري را دنبال كرد . او متوجه شباهت هايي ميان تظاهرات احساسي در انسان و ديگر حيوانات و نيز ميان افراد بالغ و كودكان شد . او مشاهده كرد كه اين تظاهرات خواه ذره اي استفاده داشته باشد يا نه روي مي دهند، او آنگاه توانست استدلال كند كه اين تظاهرات وقتي در انسان بالغ پديد مي آيد، انعكاسي از تاريخچه تعاملي و سابقه ي تحول ما از دوران كودكي است. به دنبال داروين، ويليام جيمز[5] مطرح ساخت كه هيجان ها عبارتند از ادراك رويداد هاي بدن و والتر كنن[6] مطرح كرد كه آنها فوران تكانه هاي مربوط به بخش هاي پاييني و غير عقلاني مغز هستند . چنين پيشنهاداتي روند كلي نظريه سازي روانشناسي در مورد هيجانها را تشكيل مي داد. سنت فكري ديگري درباره ي هيجانها در تاريخ نظريات روانشناسي غرب وجود داشته است. اين سنت با ارسطو شروع شد كه مطرح كرد كه هيجانها بر داوري هاي شناختي مبتني اند. او از اصطلاحات مربوط به هيجانها تجزيه و تحليلي مؤلفه اي به دست داد. بنابراين، براي نمونه، او خشم را به عنوان حالتي پديد آمده در نتيجه ي اين باور كه فردي مورد اهانت قرار گرفته است تحليل كرد. اين شيوه ي تجزيه و تحليل معناي اصطلاحات مربوط به هيجان از طرف اسپينوزا[7] دنبال شد (آيزنك[8]، 1992؛ به نقل از محمدي، 1389).
در اين سنت شناختي، كاري كه مشخص كننده ي نقطه ي آغاز دوران نوين است متعلق به فردريك پاول هان[9] است كه در سال 1887 مطرح كرد كه هيجانها وقتي بروز ميكنند كه چيزي موجب قطع يك گرايش يا يك فعاليت در حال اجرا مي گردد. هيجان سپس اختلالي ذهني توليد مي كند كه توجه خود آگاه را كاملاً به خودش اختصاص مي دهد. شكتر و سينگر[10] (1962) نيز در دهه ي 1960 مقاله اي منتشر كردند كه اثر گذار ترين تحقيق اخير در مورد هيجانها محسوب مي شود. هر هيجان در اين نظريه دو مولفه دارد، تحريك غير شناختي و نا متمايز نه چندان متفاوت با نوع درون دادي كه توسط جيمز و كنن اصل قرار داده شده بود؛ به همراه انتسابي شناختي از سبب تحريك. شكتر و سينگر با يك حركت، سنتهاي زيست شناسانه، شناختي و رواني- اجتماعي را متحد كردند (آيزنك1992؛ به نقل از محمدي، 1389). ....
[1]-Munoz
[2]- Levenson
[3]-Werner
[4]- Darwin
[5]- Wiliam James
[6]- Walter Cannon
[7]- Spinoza
[8]- Eysenck
[9]- Paulhan
[10]- Schachtet & Singer
...
در اينجا ليستي از ضعف هاي تنظيم هيجان ارائه شده است :
- نشان دادن هيجانات خيلي شديد نسبت به موقعيت
- ابراز هيجان با فراواني بيشتر
- داشتن مشكلاتي براي كاهش هيجانات منفي
- وجود مشكل براي بازداري بيان هيجاني
- مشكل در فهم تجارب هيجاني
- تجربه هيجانات منفي بيشتر
- نا تواني بيشتر براي آرام نمودن خود
- داشتن سو گيري براي نشانه هاي منفي يا تهديد كننده
- انتخاب راهبرد هاي پرخاشگرانه، اجتنابي يا نامربوط براي مواجهه با هيجانات منفي
- عدم باور به اينكه هيجانات منفي قابل تغييرند
- تمايل به تمركز بر جنبه هاي منفي موقعيت ها
- مشكلات كنترل توجه
- ناتواني براي تشخيص هيجانات خود (مك لم، 2008؛ به نقل از محمدي، 1389).
پيشينه پژوهشي
- به منظور بررسي پيشينه تحقيق و تعيين سهم پژوهشهاي گذشته در روشن كردن ابعاد مختلف مسأله، منابع اطلاعاتي گوناگوني مورد بررسي قرار گرفت. لذا پژوهشهاي به عملآمده در داخل و خارج از كشور، بر اساس ارتباط بيشتري كه با موضوع تحقيق داشتند، در اين قسمت بيان گرديده اند.
2-3-1- پژوهش هاي انجام شده در داخل كشور
- حجتي (1392) پژوهشي را با عنوان رابطه ابعاد شخصيت و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در ميان مادران كودكان طيف اتيسم انجام داده است. بدين منظور 88 مادر داراي كودك با اختلالات طيف اتيسم به روش سرشماري به عنوان نمونه انتخاب گرديدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل شخصيت (NEO)، و پرسشنامه تنظيم شناختي هيجان گارنفسكي و كرايچ (2006) بود. براي تجزيه و تحليل داده ها از روشهاي آماري همبستگي گشتاوري پيرسون و رگرسيون چندگانه استفاده شد. نتايج نشان داد كه بين ابعاد شخصيت و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان همبستگي معنادار وجود دارد. قوي ترين پيش بيني كننده راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در ميان مادران كودكان طيف اتيسم بعد روان رنجورخويي بود. ...
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه پژوهش تنظيم هيجان (فصل دو)
مباني نظري و پيشينه پژوهش اثربخشي سازماني
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني نظري و پيشينه پژوهش اثربخشي سازماني
در 57 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
تعريف و مفهوم اثربخشي سازماني
اثربخشي سازماني يك مفهوم واحد و منفرد نيست، بلكه موضوعي بسيار پيچيده است كه مشتمل بر ترجيحات و انتظارات متفاوتي ميباشد (كاتسيكي و همكاران[1]، 2011). اثربخشي سازماني روشي است كه سازمانها چگونگي تحقق موفقيتآميز ماًموريتهايشان را از طريق راهبردهاي سازماني مورد ارزيابي قرار ميدهند (كيو و لين[2]، 2011). به عبارت سادهتر اثربخشي سازماني، معمولاً در قالب ميزان يا درجهاي است كه در آن، يك سازمان اهدافش را به دست ميآورد (كيم و همكاران[3]، 2011).
ديدگاه برخي از صاحبنظران در مورد اثربخشي:
اتزيوني[4] (1964) معتقد است اثربخشي واقعي يك سازمان خاص به وسيله درجه و ميزاني كه سازمان به اهدافش دست مييابد، تعريف ميشود.
پرايس[5] (1968) اثربخشي را به عنوان درجه و ميزان دسترسي به اهداف تعريف نمود.
پيتر دراكر (1974) اظهار ميدارد كه اثربخشي در واقع انجام صحيح كارها است.
ففر و سالانسك[6] (1978) اثربخشي را درجه و ميزاني كه سازمانها نيازها را برآورده ميسازند و يا ارضاء معيارهاي ارزيابي افراد خارج از سازمان نسبت به سازمان، تعريف ميكنند.
كوئين و روباف[7] (1983) در قالب مدلهاي روابط انساني، سيستم باز، هدف عقلايي و فرايند داخلي، اثربخشي سازماني را تعريف مينمايند. از ديد مدل روابط انساني با ابعاد انعطاف و كانون توجه داخلي، سازمان با ابزار انسجام و روحيه در پي هدف رشد منابع انساني است. در مدل سيستم باز با ابعاد انعطاف و كانون توجه خارجي، سازمان با ابزار انعطاف و آمادگي به دنبال اهداف رشد و كسب منابع است. در مدل عقلايي با ابعاد كنترل و كانون توجه خارجي، سازمان با ابزار برنامهريزي و هدفگذاري به دنبال اهداف بهرهوري و كارايي است. در مدل فرايند داخلي با ابعاد كنترل و كانون توجه داخلي، سازمان با ابزار مديريت اطلاعات و ارتباطات در پي اهداف ثبات و كنترل ميباشد.
رابينز (1990) اثربخشي سازماني را به عنوان ميزان يا حدي كه يك سازمان اهداف بلند مدت و كوتاه مدت خود را تحقق بخشيده و همچنين حدي كه توانسته است ذينفعان استراتژيك خود را شناخته و خواستههايشان را برآورده كند تعريف ميكند (رابينز، ترجمه الواني و دانايي فرد، 1391).
هوي و ميسكل ( 1994) اثربخشي را اين گونه تعريف كردهاند: توانايي مدير براي داشتن موقعيت ممتاز در مذاكرات با محيط خود براي كسب منابع كمياب و با ارزش. در اين تعريف براي اثربخش بودن به رقابت در كسب منابع با ارزش و مذاكره با محيط اشاره دارد (عباسزادگان، 1382).
دفت (1998) اثربخشي سازماني عبارت است از درجه يا ميزاني كه سازمان به هدفهاي موردنظر خود نايل ميآيد. اثربخشي مفهومي كلي دارد و به صورت ضمني دربر گيرنده تعدادي از متغيرهاست. هنگام تعيين اثربخشي سازمان، حدود يا ميزاني كه هدفهاي چندگانه تأمين شدهاند، سنجيده و مورد قضاوت قرار ميگيرد (دفت، ترجمه پارساييان و اعرابي، 1391).
لژينو و واس[8] (2009) اثربخشي را درجه و اندازهاي كه اهداف نهايي سازمان با توجه به برخي محدوديتها تحقق پيدا كند ميدانند، كه نقش مهمي در توسعه سازماني ايفا ميكند.
اثربخشي داراي سطوح فردي، گروهي، سازماني ميباشد.
اثربخشي فردي
سه ديدگاه در مورد اثربخشي شناسايي و مشخص شده است. اساسيترين سطح اثربخشي فردي است. اثربخشي فردي بر عملكرد وظيفهاي كارمند يا اعضاي خاص يك سازمان تاًكيد ميكند مديران بهطور روزانه اثربخشي فردي را از طريق فرايندهاي ارزيابي عملكرد كه مبنايي براي افزايش حقوق، ترفيعات و ساير پاداشهاي قابل دسترسي در سازمان هستند، ارزيابي ميكنند. كارمندان اغلب در گروهها كار ميكنند و اين ديدگاه ديگري در زمينه اثربخشي ايجاد ميكند (گيبسون[9] 1992 به نقل از مجيديان، 1389).
اثربخشي گروهي
ديدگاه ديگر اثربخشي گروهي است. اثربخشي گروهي مشاركت تمام اعضاي سازمان است. گروه اثربخش، گروهي است كه سطوح عالي عملكرد كاري و حفظ و نگهداري نيروي انساني را طي زمان كسب كند. ....
[1]. Katsikea and et al
[2]. Qiu and Lin
[3]. Kim et al
[4]. Etzion
[5]. Price
[6]. Pfeffer and Salancik
[7]. Quinn and Rohrbaugh
[8]. Lejeune and vas
2. gibsoon
...
روشهاي نوين براي اثربخشي سازماني
در اين روشها چندين شاخص اثربخشي در يك چهارچوب منحصر بهفرد ادغام ميشوند.
1- روش مبتني بر تأمين رضايت گروههاي ذينفع[1]:
جديدترين ديدگاه ارائه شده در خصوص اثربخشي سازماني رويكرد ذينفعان استراتژيك است. از اين ديدگاه، سازماني اثربخش است كه خواستههاي عوامل محيطي خود را كه تداوم حيات سازمان مستلزم حمايت آنها است، برآورده كند. گروه ذينفع يكي از گروههاي داخل يا خارج از سازمان يا سازمان ديگري است كه در عملكرد سازمان نقش و سهمي دارد (رابينز، ترجمه الواني و داناييفرد، 1391). تعيين ميزان رضايت اين گروهها به عنوان شاخص عملكرد سازمان به حساب ميآيد. هريك از اين گروههاي ذينفع، براي محاسبه اثربخشي داراي شاخص ويژهاي ميباشد. زيرا، منافع ويژهاي در سازمان دارد. براي تعيين اينكه آيا سازمان از ديدگاه يك گروه خاص عملكرد خوبي داشته است يا خير بايد روي آن گروه تحقيق كرد. مزيت روش مبتني بر رضايت گروههاي ذينفع اين است كه در اجراي روش مزبور با ديدگاه بسيار وسيعتري به اثربخشي سازمان توجه ميشود و عوامل محيطي و درون سازماني مورد ارزيابي قرار ميگيرند. (دفت، ترجمه پارساييان و اعرابي، 1391). اين ديدگاه از آنجايي كه به عوامل محيطي توجه ميكند، شبيه ديدگاه سيستمي است. اما تفاوت آنها در اين است كه ديدگاه عوامل يا حوزههاي استراتژيك- همانطور كه از عنوانش پيداست - صرفا ميخواهد خواستههاي كساني را كه در محيط سازمان قرار داشته و ميتوانند بقاي سازمان را تهديد كنند را برآورده نمايند. دليلي ندارد همه عوامل محيطي در نظر گرفته شود، تنها عواملي در نظر گرفته ميشود كه داراي نيروي قوي بر سازمان هستند و ميتوانند تداوم و حيات سازمان را به خطر بياندازند (دفت، ترجمه پارساييان و اعرابي، 1385).
2- روش مبتني بر ارزشهاي رقابتي[2]:
دو پژوهشگر به نامهاي رابرت كويين و جان رورباخ[3] شاخصهاي عملكرد مختلف را كه مورد استفاده مديران و پژوهشگران قرار ميگيرد در هم ادغام كردند و براي تعيين اثربخشي سازمان روشي را به نام روش مبتني بر ارزشهاي رقابتي ارائه كردند. در اجراي اين روش يك گروه متخصص فهرستي جامع از شاخص هاي عملكرد تهيه كردند و به آنها نمره دادند (دفت، ترجمه پارساييان و اعرابي، 1391). ...
...
[1]. Satisfaction interest group approach
[2]. Competing values approach
[3]. Robert Quinn and John Rohrbaugh
...
پيشينه داخلي و خارجي پژوهش
پيشينه داخلي
با توجه به محدود بودن پيشينه داخلي در رابطه با موضوع اين پژوهش متغيرهاي تحقيق به طور جداگانه مورد بررسي قرار گرفت لذا پژوهشهايي در رابطه با سازمان يادگيرنده و اثربخشي سازماني صورت گرفته كه در ذيل بيان شده است:
رستهمقدم (1383) پژوهشي تحت عنوان" مطالعه دانشگاه علامه طباطبائي به عنوان سازمان يادگيرنده از ديد مديران" انجام داده است. كه اين پژوهش از نوع توصيفي – زمينهيابي بوده و جامعه آماري آن كليه مديران گروههاي آموزشي و رؤساي دانشكدهها كه 44 نفر بوده است، ميباشد. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه در كليه ابعاد سازمان يادگيرنده، بين وضعيت موجود و مطلوب دانشگاه تفاوت معنيداري وجود دارد.
حاجعلي (1388) پژوهشي تحت عنوان "بررسي رابطهي بين مدارس يادگيرنده و اثربخشي سازماني در دبيرستانهاي دولتي دخترانه شهر تهران" انجام داده است. جامعه آماري آن 8187 نفر بوده است كه نمونههاي آن بر مبناي نمونه گيري طبقهاي نسبتي 409 انتخاب شدند. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه بين سازمان يادگيرنده و اثربخشي سازماني رابطهي مثبت و معناداري وجود دارد. و از بين مؤلفههاي سازمان يادگيرنده، نيروي انساني بيشترين قابليت را براي سنجش اثربخشي سازماني داراست. ...
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش اثربخشي سازماني , مباني نظري و پيشينه پژوهش اثربخشي سازماني
مباني و پيشينه نظري اهمال كاري (فصل دوم پژوهش)
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني و پيشينه نظري اهمال كاري (فصل دوم پژوهش)
در 33 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
اهمالكاري:
تعاريف اهمالكاري:
مانند بسياري از اصطلاحات روان شناختي، اهمالكاري نيز به اندازه تعداد محققاني كه در رابطه با اين موضوع پژوهش كردهاند بسيار متنوع و متعدد ميباشد(فراري، 1995به نقل از پوركمالي،1392).در واقع، تعريف واحد عملياتي پذيرفته شده اي درباره اهمالكاري وجود ندارد و هر يك از صاحبنظران از منظر خود به اين موضوع نگريسته، تعريفي از آن ارائه كرده اند. هر چند، تعاريف متعدد از ابعاد و جوانب مختلف اهمالكاري ارائه شده است، با اين وجود، هيچ يك از اين تعاريف با هم در تناقض نمي باشند(آسيف،2011). در ادامه به برخي از اين تعاريف اشاره ميشود.
از منظر روانشناسي، اهمالكاري به معني بهتعويق انداختن كاري است كه قصد انجام آن را داريم در واقع اهمالكاري به اين معنا است كه شخص تصميم ميگيرد به انجام كاري مبادرت كند، اما انگيزه لازم براي انجام آن فعاليت در چارچوب زماني مورد انتظار و تعيين شده را ندارد.
البته اين موضوع مبرهن است كه تمام اصطلاحاتي كه به نوعي با اهمالكاري ارتباط دارند، بيانگر به تعويقانداختن و به فردا موكول كردن كارها ميباشد. بر اين اساس، هنگاميكه افراد به طور مكــرر، شروع و يا به اتمــام رساندن وظايف در زمان معيني را به تعويق مياندازند، دچار اهمالكاري مي شوند. اهمالكاري اغلب بهعنوان تأخير غيرمنطقي رفتار، مورد بررسي قرار ميگيرد و اينگونه تعريف ميشود:"عمل به تأخيرانداختن كارها، به ويژه بدون دلايل مناسب" نيز، اهمالكاري را يك نوع گرايش غيرمنطقي به تأخير در انجام كارهايي كه بايد به اتمام برسند، تعريف كرده است. معتقدند كه اهمالكاري تحصيلي را ميتوان هر نوع آگاهي در نظر گرفت كه بهوسيله آن يادگيرنده فرض ميكند و يا شايد حتي ميخواهد يك تكليف درسي را انجام دهد اما نميتواند آنرا در چارچوب زماني زماني مناسب يا مورد انتظار برساند.دورا[1](2007، به نقل از آسيف،2011) معتقد است كه به تأخير انداختن و يا اجتناب از انجام هرگونه تكليف كه ناشي از اختلاف رفتار بين قصد و رفتار واقعي(عمل) است و براي فرد نتايج منفي به همراه داشته باشد، اهمالكاري مي باشد.
اليس و ناس(2002). نيز اهمالكاري را به تمايل به اجتناب از فعاليت، محول كردن كار به آينده و استفاده از عذرخواهي و پوزش براي توجيه به تأخير انداختن در انجام فعاليت تعريف كردند(به نقل از فراري، 1998). اهمالكاري را عقب انداختن انجام عملي به دليل ناخوشايندي و ملالآوري آن تعريف ميكند. از نظر فراري و تايس(2000) نيز اهمالكاري مبين تأخير در آغاز يا ادامه كار است.
در نهايت ميتوان گفت: گرچه در ميان پژوهشها هيچگونه وفاق و اجتماعي در مورد تعريف اهمالكاري وجود ندارد(سولومون و راث بلوم، 1984 به نقل از پوركمالي، 1392)، اما يك ويژگي مشترك و عمومي ميان همگي اين تعاريف ديده ميشود و آن مؤلفه"به تأخير انداختن" است؛ به طوريكه، در همه اين معاني و تعاريف نوعي "اين دست و آن دست كردن" نهفته است. ...
...
[1] -Dowra
...
مطالب :
اهمالكاري:
تعاريف اهمالكاري:
انواع اهمالكاري:
2-1) اهمالكاري اجتنابي:
2-2) اهمالكاري تحصيلي:
ديدگاهها و نظريات عمده در مورد اهمالكاري:
اهمالكاري به عنوان يك مسئله رفتاري:
اهمالكاري به عنوان يك مسئله شناختي :
اهمالكاري به عنوان يك مسئله انگيزشي:
نظريهخود ارزشي:
نظريه مديريت زمان :
عوامل موثر در بروز اهمالكاري:
الف) علل شخصيتي اهمالكاري:
ب) علل وابسته به تكليف اهمالكاري تحصيلي :
ج) علل مربوط به ادراك تواناييها:
ويژگيهاي افرادسهلانگار:
پيامدهاي اهمالكاري:
پژوهشهاي انجام شده در داخل و خارج از كشور:
منابع فارسي:
Refrences
برچسب ها : مباني و پيشينه نظري اهمال كاري (فصل دوم پژوهش) , مباني و پيشينه نظري اهمال كاري (فصل دوم پژوهش)
مباني نظري و پيشينه پژوهش عزت نفس و خود پنداره
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني نظري و پيشينه پژوهش عزت نفس و خود پنداره
در 20 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
تعريف عزت نفس
درجه تصويب، تاييد و پذيرش و ارزشمندي است كه شخص نسبت به خود يا خويشتن احساس ميكند. اين احساس ممكن است در مقايسه با ديگران باشد و يا مستقل از آنان باشد. ميتوان نحوه شكل گيري عزت نفس را از طريق تفكر در مورد( خود ادراك شده) و ( خود ايده آل) مورد آزمايش قرار داد.خود ادراك شده همان خود پنداره است، يعني يك ديدگاه عيني درباره مهارت ها، صفات و ويژگيهايي كه در يك فرد وجود دارد يا فرد فاقد آنهاست.خود ايده آل عبارت است از تصوري كه هر فرد دوست دارد از خود داشته باشد كه لزوما پندارس پوچ و بيمعني نيست بلكه يك تمايل صادقانه براي داشتن نگرشها و اسنادهاي خاص است. زماني كه خود ادراك شده و خود ايده آل او اين است كه آدم مشهوري باشد ولي در واقع دوستان انگشت شماري دارد از عزت نفس پايين برخوردار خواهد بود( وجود و شكاف و فاصله بين خود ادراك شده و خود ايده آل عاملي است كه مشكلات مربوط به عزت نفس را به وجود ميآورد)(بيابانگرد،1372).
استور بر اساس مكتب روان پويايي ، فرمولي را براي عزت نفس تهيه نمود كه اين چنين است : نوزاد پس از تولد به طرز فزاينده اي از وابستگي و ناتواني خود و نياز به بزرگسالان آگاه مي شود . اگر نوزاد در خانواده اي متولد شده باشد كه آن خانواده پذيرنده ي وي باشد و مورد محبت ، نوازش و علاقه قرار گيرد به تدريج در طي رشد و تكامل خود احساس ارزشمندي مي كند و والدين را به عنوان موضوعات خوب دروني مي سازد . حال اگر اين نوزاد در خانواده هايي به دنيا آمده باشد كه مورد پذيرش ، لطف و نوازش قرار نگيرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندي مي گردد و اين نقيصه در طي فرآيند رشد رواني به گونه هاي مختلف بر رفتار فرد تاثير مي گذارد كه اين موارد در بچه هاي بي سرپرست كه والديني ندادند بيشتر به چشم مي خورد و در گروه كساني قرار مي گيرند كه از ابتداي تولد مورد پذيرش، لطف و نوازش والدين قرار نگرفته اند.
1-6-2 تاريخچه عزت نفس
عزت نفس خواستگاهي گران پايه دارد. بيش از صد سال پيش، ويليام جيمز[1]، پدر روانشناسي نوين چنين فرمولي براي عزت نفس ارائه داده بود. عزت نفس = (آمال و انتظارات )+ ( موفقيت). مفهوم عزت نفس، نزديك به هفتاد و پنج سال پس از آنچه كه جيمز درباره آن بيان كرد به همان صورت و بدون تغيير باقي ماند. اما در دهه 1960 در علوم اجتماعي تغيير چشمگيري رخ داد. براي توضيح رفتار انسان، اختيار فردي مطرح شد و بتدريج تاثير پذيرفتن از قواي بيروني به صورت تبييني از مد افتاده درآمد در عوض نيروهاي بيروني هدايت فرد از درون به صورت اصلي ترين تبييني درآمد كه روشن مي ساخت كه انسانها به چه دليل آنگونه عمل مي كنند. ديگر زمان مناسبي براي زنده كردن مفهوم عزت نفس فرارسيده بود و در سال 1967 استانلي كوپر اسميت چنين مطرح ساخت كه عزت نفس در تربيت فرزندان نقش تعيين كننده دارد(بيابانگرد، 1372).
2-6-2 اهميت عزت نفس
اكثر صاحب نظران برخورداري از عزت نفس( ارزيابي مثبت از خود) را به عنوان عامل مركزي و اساسي در سازگاري عاطفي و اجتماعي افراد ميدانند. اين باور گسترش يافته و داراي تاريخچه طولاني تيز هست. ابتدا روانشناسان و جامعه شناسان از جمله ويليان جيمز، هريرت ميدچالز بر اهميت عزت نفس مثبت تاكيد داشتند. چندي بعد صاحب نظراني چون ساليوان و هودني( خودپنداره) را در نظريه هاي شخصيتي شان وارد كردند. خلاصه اينكه عزت نفس يك جنبه خيلي مهم در كاركرد يا كنش كلي فرد است و يا زمينه هاي ديگر چون سلامت رواني- اجتماعي و عملكرد تحصيلي در ارتباط است. شيوه هاي تعاملي عزت نفس به اين صورت است كه هم ميتواند علت و هم معلول نوعي از عملكرد كه در زمينه ديگر حاصل شده است باشد(محمودي، 1378). ...
[1] William james
...
6-6-2 ديدگاه نظريه پردازان درباره عزت نفس
تئوري شخصيتي ادلر جزء مباحثي از روانشناسي است كه اختصاصا به عزت نفس مي پردازد و آنرا به عنوان يك متغير بانفوذ و با اهميت عنوان مي نمايد ( اسميت ، 1987 ) . شيوه ي زندگي تركيبي مشخص و منحصر به فرد از انگيزه ها ، خصلت ها ، علايق و ارزشها است كه درهر عملي كه فرد انجام مي دهد ، متجلي مي شود كه تعيين كننده ي نحوه اي انديشيدن ، آموختن و رفتار كردن است . بنابراين ، اين طرح از پيش تعيين شده كه زيربناي تمام زندگي رواني را تشكيل مي دهد و تمام رفتار فرد از آن نشأت مي گيرد . در سال هاي نخست زندگي فراهم مي شود كه نقطه ي عطف آن بر نحوه ي كيفيت روابط والدين وكودك استوار مي گردد .( منصور ، 1379 ) .
7-6-2 چهار عامل مهم در تحول عزت نفس كودك از نظر كوپر اسميت:
الف . ارزشي كه كودك از سوي ديگران ، از طريق ابراز مهر و محبت ، تحسين و توجه دريافت مي كند .
ب . تجربه همراه با موفقيت كودك ، مقام يا موقعيتي كه خودش را درارتباط با محيط مي بيند .
ج . تعريف شخصي كودك از موفقيت يا شكست .
د . شيوه ي كودك در ارتباط با بازحورد منفي يا انتقاد .
...
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش عزت نفس و خود پنداره , مباني نظري و پيشينه پژوهش عزت نفس و خود پنداره
مباني نظري و پيشينه پژوهش انواع اختلالات رفتاري
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني نظري و پيشينه پژوهش انواع اختلالات رفتاري
در 30 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
اختلالات رفتاري
1-1-2 تاريخچه اختلالات رفتاري
تا سال 1997 اصطلاح (ناتواني جدي هيجاني[1]) در قوانين آموزش ويژه مورد استفاده قرار مي گرفت، در حال حاضر اصطلاح (اختلالات رفتاري) توسط)مجمع كودكان مبتلا به اختلالات رفتاري([2] پذيرفته شده است و از اين نظر كه بر جنبه ي قابل مشاهده ي مشكلات كودكان متمركز است بر ساير اصطلاحات برتري دارد. از آنجايي كه رفتارهاي مشكل ساز اغلب نابهنجار ناميده مي شوند ارايه تعريفي مناسب از بهنجار و نابهنجاري به منظور تعريف و طبقه بندي اختلالات رفتاري ضروري به نظر مي رسد. نابهنجاري را مي توان انحراف از اعتدال (حدوسط) تعريف نمود. البته جهت اين انحراف منفي است.اين موضوع كه اختلال، واكنش فرد به شرايط محيطي يا اختلال در كاركرد هاي درون فردي است، همواره مورد بحث بوده است(ماش و دوزويس[3]، 1996).
شايد جامع ترين معيار براي قضاوت در مورد اختلالات رفتاري، هنجارهاي فرهنگي و اجتماعي باشند(بنديكت[4]، 1934). پس از مطالعات گسترده اظهار داشت كه هر جامعه اي رفتارهاي خاص را انتخاب مي كند كه مناسب آن است و افراد در آن جامعه به گونه اي پروش مي يابند كه رفتارهاي آنان مطابق با ارزش هاي جامعه باشد. افرادي كه به هر دليل اين رفتارها را از خود بروز ندهند، اجتماع آنان را منحرف قلمداد مي كند. انحراف همواره به هنجارهاي فرهنگي مربوط است(نلسون و ايزرائيل[5]، 2000).
جنسيت نيز بر هنجارهاي فرهنگي- اجتماعي تاثير دارد. در اغلب جوامع از مردها انتظار مي رود موجوداتي پرخاشگر، سلطه گرتر، ماجراجوتر و فعال تر از زنان باشند. در مقابل از زنان انتظار نمي رود حساس تر،عاطفي تر، وابسته تر و آرام تر از مردان باشند.الگوهاي جنسيت، ما را در قضاوت در مورد رفتار بهنجار ياري مي دهند(نلسون و ايزراييل، 2000). سن و سطوح تحولي فرد هم، در قضاوت در مورد رفتار، مهم تلقي مي شوند. در دوره نوجواني به علت تغييرات سريع، سطح تحول بسيار تعيين كننده است، بنابراين وجود هنجارهاي تحولي به ارزيابي رفتار كمك بسيار مي كند.
در ارزشيابي رفتار كودكان، احساس و نگرش اطرافيان نزديك نيز نقش دارد.بر طبق پژوهش هاي انجام شده، ارجاع كودكان به متخصصان بهداشت رواني به ويژگي هاي خانواده، معلمان و افرادي كه با كودك سرو كار دارند، بستگي دارد(كاستلو و آنگلو[6]، 1995).
مطالعات بسياري در مورد ناسازگاري هاي اجتماعي صورت گرفته است. در حال حاضر ناسازگاري اجتماعي، اختلال سلوك[7] و رفتارهاي پرخاشگرانه، مخرب و ضد اجتماعي تلقي مي شود. اختلال سلوك بيش از ساير اختلالات در دانش آموزاني كه مبتلا به اختلالات رفتاري هستند مشاهده مي شود(كلاين[8]، 1990) ...
...
[1] seriously emotionally disturbed
[2] council for children with behavioral disorder
[3] Mash & Dozois
[4] Benedict
[5] Nelson & Israel
[6] Costello & Angold
[7] conduct Disorder
[8] Cline
...
2-2 اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي
اختلال نارسايي (ADHD) يكي از شايعترين اختلال هاي عصب – رفتاري تشخيص داده شده در ميان دانش آموزان است كه با مشكلاتي در زمينه هاي آموزشي از جمله عملكرد ضعيف ، مردودي و ترك مدرسه همراه است و مي تواند منجر به مشكلات ناسازگاري در مدرسه و رفتارهاي اختلال گرگردد . ( ولريچ ، لامبرت ، بيكمن ، سيمونز ، دوفينگ [1]و همكاران ، 2004 ). نكته ي مهم اين است كه شناسايي و درمان به موقع اين اختلال منجر به بهبودي قابل توجهي در عملكرد فردي و اجتماعي دانش آموز و كاهش نشانه هاي اختلال خواهد شد .
1–2-2 شيوع نارسايي توجه/ بيش فعالي
برآورد شده كه 3 تا 5 درصد كودكان به(ADHD) مبتلا مي شوند ( ويزوموراي ، 2002 ) اگرچه اين آمار بيشتر در آمريكاي شمالي بدست آمده در زمينه يابي ( بريتانياي كبير ) مشمول بر 10438 كودك سنين بين 5 تا 15 سال نتايج نشان دهنده ي اين بود كه 3.62 درصد پسران و 0.85 درصد دختران مبتلا به (ADHD) مي باشند ( فورد ، گودمن و ميتوز[2] ، 2003).
2- 2-2 سبب شناسي
نظريه هاي متعددي در خصوص تبيين نارسايي توجه / بيش فعالي تدوين شده است كه مي توان اين نظريه ها را به دو دسته كلي تقسيم كرد ؛ نخست نظريه هايي كه عمدتا بر نقش عوامل زيستي در سبب شناسي نارسايي توجه / بيش فعالي تاكيد مي كنند ، دوم نطريه هاي درون رواني كه تلاش مي كنند تا نشانه هاي بي توجهي ، بيش فعالي / تكانشگري را بر حسب يك نقص مركز بنيادين توجيه كنند(كار،2006). ...
...
[1] Wolraich, Lambert, Bickman, Simmons, Doffing & Worley
[2] Ford, Goodman & Meitzer
...
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش انواع اختلالات رفتاري , مباني نظري و پيشينه پژوهش انواع اختلالات رفتاري
مباني نظري و پيشينه هيجان و راهبردهاي شناختي تنظيم هيجاني (فصل دوم پژوهش)
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
مباني نظري و پيشينه هيجان و راهبردهاي شناختي تنظيم هيجاني (فصل دوم پژوهش)
در 63 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
هيجان و راهبردهاي شناختي تنظيم هيجاني
هيجان پديدهاي چندبعدي و بسيار پيچيده است و از ماهيتي ذهني، زيستي، هدفمند و اجتماعي برخوردار است (ايزارد[1]، 1993). هيجانها تا اندازهاي احساس ذهني هستند، به اين صورت كه باعث ميشوند فرد احساس را به شيوه خاصي، مثلاً عصباني يا خوشحال بودن، تجربه كند. بعلاوه هيجانها داراي ماهيتي زيستي نيز هستند، يعني پاسخهاي بسيجكننده انرژي هستند كه بدن را براي سازگار شدن با هر موقعيتي كه فرد با آن مواجه شده، آماده ميكنند. هيجانها در عين حال، هدفمندند؛ براي مثال، خشم ميل انگيزشي براي انجام دادن كاري مانند جنگيدن با دشمن يا اعتراض به بيعدالتي را موجب ميشود. در نهايت، هيجانها پديدههاي اجتماعي نيز هستند، بدين شكل كه وقتي فرد هيجانزده ميشود، علايم قابل تشخيص چهرهاي، ژستي و كلامي ميفرستد تا ديگران را از كيفيت و شدت هيجانپذيري خود آگاه سازد؛ عاملي كه در ايجاد و حفظ روابط انساني بسيار كمككننده است (فريجا، 1986). با توجه به پيچيدگي و گستردگي ويژگيهاي هيجان، مشخص ميگردد كه مفاهيم هيجان و تنظيم هيجان را نميتوان به روشني تعريف كرد (هولودينسكاي[2] و فردماير[3]، 2006).
به طور كلي سه پارادايم يا رويكرد اصلي در حوزه هيجانات وجود دارد: 1) پارادايم ساختارگرايي[4] كه در آن هيجان به عنوان يك وضعيت روانشناختي ديده ميشود و به اشكال مختلف هيجان و تمايز آنها از يكديگر و وضعيتهاي روانشناختي ديگر توجه ميشود. در اين رويكرد، هيجان يك واكنش به عوامل علّي مختص آن هيجان ميباشد. 2) پارادايم كاركردگرايي[5] كه در آن هيجان به عنوان يك كاركرد روانشناختي مطرح ميشود و طي فرايند ارزيابي مرتبط با انگيزههاي فردي حاصل ميشود. 3) پارادايم فرهنگي و اجتماعي كه در آن برانگيختگي هيجانات و رشد الگوهاي مقابلهاي به عنوان يك كاركرد، وابسته به تجارب شخصي نيست؛ بلكه بيان، شكل و كاركرد هيجانات حاصل زمينههاي فرهنگي و اجتماعي است. ...
...
[1] Izard
[2] Holodynsky
[3] Friedlmeier
[4] Structuralism
[5] Functionalism
...
2-1-1- راهكارهاي تنظيم هيجان
درخصوص راهكارهاي مختلف تنظيم هيجان، در مباني نظري و تحقيقات پيشين، ديدگاههاي مختلفي ارائه شده است. راهكارهاي متمركز بر پيشايند و پاسخ گروس (2007) كه ذكر شد، يك نمونه معتبر از اين ديدگاهها ميباشد. برخي ديگر از محققان همچون گرنفسكي[1]، كريج[2] و اسپين هاون[3] (2001)، راهكارهاي شناختي تنظيم هيجان را مطرح ساختند كه شامل موارد زير است:
سرزنش خود[4]: بدين معنا كه فرد، خود را در تجربيات تلخ مسئول و مقصر ميداند و به شدت گرفتار احساس گناه است. اين احساس گناه بالا ممكن است منجر به بيماريهاي رواني همچون افسردگي گردد. بررسيها نشان ميدهد كه سبكهاي اسنادي در سرزنش خود دخيل است و ميتواند سرزنش خود در سطح رفتاري با بازده مثبت در عملكرد همراه شود (همان منبع).
سرزنش ديگران[5]: اين مفهوم مبتني بر اين فكر است كه ديگران مسئول و مقصر اتفاق بدي هستند كه براي فرد رخ داده است. مطالعات نشان دادهاند كه سرزنش و مقصر دانستن ديگران با بهزيستي هيجاني ضعيف همراه است و در سطح عملكردي با مشكلات رفتاري همراه ميشود. سرزنش خود و ديگران مبتني بر نحوه اسناد فرد به دروني، باثبات و كلي بودن عليت تجارب و وقايع (بخصوص وقايع منفي) ميباشند (گرنفسكي و همكاران، 2002).
پذيرش[6]: اين موضوع بر پذيرش رويداد و تجربه تلخ و كنارهگيري از آنچه روي داده است، دلالت دارد. پذيرش يك راهبرد مقابلهاي است كه رابطه مثبتي با خوشبيني و عزت نفس و رابطه منفي با ميزان اضطراب فرد دارد. اگرچه خود فرايند پذيرش، خوب است اما براي بسياري از وقايع، سطوح خيلي بالاي پذيرش ميتواند نشانگر نوعي از كناره گيري حسي شود و به احساس عدم توانايي در تاثيرگذاري روي وقايع منجر گردد.
نشخوار ذهني[7]: اين مفهوم به معناي تفكر مداوم فرد به احساسات و تفكرات همراه با اتفاق ناخوشايند بدون اقدام موثر در جهت اصلاح محيط بلاواسطه دلالت دارد. پژوهشها نشان دادهاند كه شيوه مقابلهاي نشخوار ذهني با سطوح بالاي افسردگي همراه است و البته اين نحوه تفكر تا حدي هم ميتواند به مقابله با شرايط تنيدگي زا كمك كند (گرنفسكي همكاران، 2001؛ گرنفسكي و همكاران، 2002). ...
...
[1] Granefski
[2] kraaij
[3] Spinhoven
[4] Self blame
[5] Other blame
[6] Acceptance
[7] Rumination
...
برچسب ها : مباني نظري هيجان و راهبردهاي شناختي تنظيم هيجاني (فصل دوم پژوهش) , مباني نظري هيجان و راهبردهاي شناختي تنظيم هيجاني (فصل دوم پژوهش)
مباني نظري و پيشينه پژوهش مهارتهاي مقابله اي
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
در 41 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
مهارتهاي مقابله اي :
مهارت هاي مقابله اي، فنوني هستند كه افراد در مواجهه با رويدادهاي تنش زا به كار مي گيرند. توانايي كنترل و تسلط بر موقعيت مي تواند در افزايش توانمندي مهارت هاي مقابله اي موثر باشد و اثرات مخرب تنيدگي بر سلامت جسماني و رواني جلوگيري كند. گاهي فرد مي تواند افكاري را كه درباره رويداد تنش زا دارد، تحت كنترل داشته باشد. كه به آن كنترل شناختي گفته مي شود. در مواردي كسب اطلاعات بيشتر درباره موقعيت تنش زا مي تواند كمك كننده باشد. البته گذشته از اين مهارت ها افراد مي توانند در راستاي پيشگيري از پيامدهاي جسماني و رواني تنيدگي، آموزش مهارت هاي مقابله اي را ياد بگيرند. آموزش مهارت هاي مقابله اي شامل آموزش مجموعه اي از روش هاي شناختي و رفتاري متعددي است كه در جريان آن با هدف كمك به فرد آموزش داده مي شوند تا بدين ترتيب فرد بتواند در بسياري از موقعيت ها سازش لازم و سلامت روان را به دست آورد (ديماتئو 1991/ ترجمه موسوي).
- لازاروس (2000) مهارت هاي مقابله اي را به شرح زير خلاصه مي كند:
1- كاهش آسيب ناشي از شرايط محيطي
2- تحمل كردن حوادث يا واقعيت هاي منفي و يا تطبيق دادن خود با آن
3- حفظ تصوير ذهني مثبت
4- حفظ تعادل احساسي و عاطفي
5- حفظ روابط رضايت بخش با ديگران
پاسخ هاي مقابله اي مي توانند سه نتيجه به بار آورند:
1- حفظ شرايط احساسي حال حاضر
2- ادامه دادن فعاليت هاي روزمره كه تحت تاثير محرك تنش زا با وقفه روبرو شد است
3- احساس توانمندي رواني
- مقابله يا مداراي موثر براي رويارويي با علت محرك هاي تنش زا از چهار جزء اوليه تشكيل مي شود:
1- راهبردهاي موثر مقابله و مدارا
2- پردازش اطلاعات
3- اصلاح رفتار
4- رسيدن به راه حل هاي صلح آميز و آرامش بخش (تسكين دهنده هاي فوري)
ديدگاههاي نظري درباره مهارتهاي مقابله اي :
درباره مقابله ديدگاه هاي نظري متفاوتي مطرح شده است كه مي توان از آنها موارد زير را مورد مطالعه قرار داد:
- ديدگاه فرايدنبرگ و لويئس (به نقل از لازاروس 1993):
فرايدنبرگ و لويئس با تعريف مقابله به عنوان مجموعه اي از اعمال شناختي و عاطفي كه در پاسخ به مسايل ويژه اي به كار برده مي شود سه سبك مقابله اي را مطرح كرده اند كه (1984) بر اساس نظريه لازاروس عبارتند از:
- سبك هاي بارور - مراجعه به ديگران و – سبك هاي نابارور (ناكارآمد)
اين 3 نوع سبك از هيجده (18) نوع راهبرد تشكيل شده اند.
الف: سبك بارور: اجزا سبك بارور هشت راهبرد مقابله اي است.
1- حمايت اجتماعي: گرايش در ميان گذاشتن مشكل با ديگران و جلب حمايت آنان به عنوان يكي از راههاي كنترل كردن مي باشد.
2- تمركز بر حل مشكل: يك راهبرد مساله مدار مي باشد كه طي آن به طور منظم به بررسي مساله پرداخته مي شود و با در نظر گرفتن ديدگاه هاي گوناگون با مشكل برخورد مي شود.
3- سخت كوشي و موفقيت: اين راهبرد توصيف كننده تعهد، بلند پروازي و تلاش زياد مي باشد.
4- تفريحات فيزيكي: منظور انجام فعاليت هاي ورزشي و داشتن آمادگي جسماني براي برخورد مناسب با مشكل مي باشد.
...
31-2- ارزيابي سبك هاي مقابله اي:
واكنش ما آدميان به رويدادها و مسايل واقع شده در طول عمر تحت تاثير نحوه ارزيابي هر كس از آن رويداد و روش و نوع مقابله اي مي باشد كه در چنين موقعيت هاي بستگي دارد.
بنابراين مي توان چنين گفت: هر پديده كه بتواند نحوه ارزيابي افراد و ديدگاه ذهني شان را تحت تاثير خود قرار دهد و يك سري روش هاي خاص مقابله را در اختيارشان قرار دهد، باعث تغيير در نحوه ادراك اشخاص از ميزان شدت و تنش زا بودن اين وقايع و نيز نوع و نحوه واكنش به حوادث و رويدادهاي ناخوشايند مي گردند.(اصلاني ،1388)
اين واقعيت ها و بحران هاي به ظاهر شديد يا ندرتاً لاينحل و نحوه چگونگي مقابله با آن و رابطه خاص مشكلات با سلامت رواني تامل و كنكاش در اين حيطه را بيشتر نمايان مي سازد.
به نظر موس و بلينگر(2007) تفاوت نوع واكنش مقابله اي به موقعيت هاي پيش آمده متكي است. مقابله مساله مدار در موقعيت هايي كه مي توان كارهاي سازنده انجام داد به كار مي رود و مقابله هيجان مدار معمولاً پس از رويدادهايي به كار برده مي شوند كه نمي توان تغييرشان داد.
با اين وجود در بيشتر موارد براي مقابله موثر و طولاني مدت، هر دو رويكرد مساله مدار و هيجان مدار ضروري است هر چند برخورد با جنبه عاطفي يك مشكل ممكن است خيلي مهم باشد اما كوشش هاي هيجان مدار با واقعيت مشكل (اصل مساله) برخورد نكرده و راه حل دراز مدتي براي آن فراهم نمي سازند(.بومينگ.جينگان.2009)
32-2-تفاوت هاي فردي در سبك مقابله اي:
دو ديدگاه كلي در مورد اين كه تفاوت هاي فردي چگونه (به چه صورتي) شيوه مقابله به كار رفته را تحت تاثير قرار مي دهد وجود دارد:
الف) ديدگاهي كه معتقد است هر شخصي سبك هاي مقابله اي ثابتي (مخصوص خود) دارد و هنگام رويارويي با حوادث (مشكلات) روش مقابله جديدي را به كار نمي برند بلكه آن نوع مقابله هايي كه در طول زمان در وجود شان ثابت شده و شكل گرفته خواهند گرفت.
ب) ديدگاهي است كه مقابله را يك فرآيند پويا در نظر مي گيرد كه در تعامل با موقعيت ها تغيير مي يابد ديدگاهي كه سبك هاي مقابله اي دانسته و فرد را با يك روش پاسخ دهي ثابت در نظر مي گيرد و منكر اينست كه فرد بتواند به صورت انعطاف پذير و آزادانه پاسخ دهد. اما با در نظر گرفتن مقابله به صورت فرآيندي تعاملي و پويا، در شرايط مختلف مواردي مثل شرايط به وجود آورنده استرس، خصوصيات شخصيتي، اجتماعي و روان شناختي اشخاص از اهميت قابل ملاحظه ي برخوردار مي شود. (لازاروس و فولكمن 1985). بنابراين منابع تفاوت هاي فردي (خلق / جنسيت، ويژگي هاي شخصيتي و منابع روان شناختي اش بايد در نظر گرفته شوند.
بعضي افراد به خاطر داشتن شرايط و خصوصيات خاص شخصيتي شان، راحت تر و بهتر با موانع زندگي خود مقابله مي كنند و خصلت هاي خاص فردي شان بر انتخاب سبك هاي مقابله به كار گرفته از جانب آن ها تاثير مي گذارد. ...
...
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش مهارتهاي مقابله اي , مباني نظري و پيشينه پژوهش مهارتهاي مقابله اي